
داستان گنج و کمان از دفتر ششم مثنوی برای کودکان
کماندار فقیر شده بود. دعا می کرد و از خدا رزق و روزی می خواست. سال ها گذشت تا اینکه شبی در خواب دید که ندایی غیبی می گوید: میان کاغذ باطله های کتابفروشی محله تان بگرد و تکه کاغذی با این شکل و رنگ پیدا کن. کاغذ را بردار و ببر گوشه ای بخوان.
ک…

داستان شنل قرمزی به همراه دانلود کتاب pdf با تصاویر
شنل قرمزی :
روزی و روزگاری در یک دهکده کوچک ، دختر کوچولویی بود که همه دوستش داشتنند. او درقلب مردم جا داشت. مادربزرگ دخترک که به بچه ها خیلی علاقه داشت، در روز تولد او، شنل زیبایی به او هدیه کرد ؛ یک شنل قرمز پررنگ با کلاهی قشنگ.
دخترک وقت…

قصه تیغو من را توی لانه اش راه نداد برای خردسالان
تق تق تق!
تیغو، جوجه تیغی کوچولو، به در لانه ی موموش زد و گفت :آمدم بازی، بیام تو؟
مومو از لای در گفت : الان نه لطفا کمی بعد بیا. و زود در را بست
تیغو با اخم و غرغر به طرف لانه اش برگشت. خرگوشک او را دید و پرسید : چه شده؟ چرا این قدر نارا…

قصه کودکانه گربه همه چیزخوار من – گربه ی شکموی پرخور
گربه حیاط خانه ما هر چیزی گیرش بیاید می خورد . از پلو و ماکارونی گرفته تا سوسک و ملخ! حتی پفک هم می خورد. این را روزی فهمیدم که پدر تازه با محموله خوراکی ها از اقیانوسش برگشته بود. آخر پدرم پشت خانه ما، جایی که من هنوز اجازه رفتن به آن را ندار…

خلاصه داستان هایدی بر اساس رمانی از یوهانا اشپیزی 1880
خلاصه داستان هایدی :
هایدی و پدربزرگش در دامنه ی کوه های آلپ در سوئیس زندگی می کردند. کلبه ی آنها در سایه ی درختان صنوبر بودو هایدی از صدای غرش باد که شاخه های بلند صنوبر را تکان می داد لذت می برد.
تابستان ها همبازی هایدی، پسر کوچک روستایی ای بود…

خلاصه داستان بینوایان (ژان وال ژان) اثر ویکتور هوگو برای کودکان
خلاصه داستان بینوایان
نویسنده اثر: ویکتور هوگو یکی از بهترین نویسندگان اهل فرانسه و متولد 1802 میلادی
مرد جوانی به نام ژان وال ژان در یک شب سرد زمستانی برای سیر کردن شکم خواهر و هفت بچه اش می خواست از یک نانوایی دزدی کند، اما دستگیر و محکوم م…