قصه کودکانه که در این بخش قصه های مناسب برای سلامت روحی کودک و ترغیب کودک به فکر کردن و پرسش قرار می گیرد. برخی از قصه ها به سادگی مفهوم  زندگی کردن صحیح را آموزش می دهند.

قصه کودکانه باعث باروری تخیل کودک و تحریک کنجکاوی فرزندتان می شود. همچنین کودک با ورود به دنیای داستان و قصه مهارت های اجتماعی و ارتباطی را فرا می گیرد.
کودکان با خواندن قصه ریشه های فرهنگی خود را می یابند. و همچنین با فرهنگ و آداب کشورهای مختلف و تفاوت بین فرهنگ های مختلف آشنا می شوند و بینشی درست و در چارچوب اخلاقیات به کودک برای درک درست جهان می دهد .
در دنیای قصه ها با موقعیتهای مختلف، کودکان آشنا می شوند و تجربه می آموزند و این تجربه اندوزی برای فردای کودکان بسیار مهم است.
قصه به کودکان کمک می کند تا با افراد در موقعیتهای مختلف و احساسات متفاوت همدردی کنند.

عکس کارتونی کانگرو

نی نی ننای گریه ئو – قصه کودکانه آشنایی با مشاغل

از سری قصه های کودکانه آشنایی با مشاغل نانا بازیگر سینما بود. آنروز برای بیست و سومین بار ، ننای لپ آلبالویی اش را آرام گذاشت توی کالسکه ی دانه اناریش، گفت ننای ناز مامان یک کوچولو اینجا باش. مامان بازیگری کند برگردد. بعد با لباس های پف پفی اش …
لاک پشت کارتونی

لاکو لاک ندارد – قصه ای برای خردسالان و کودکان

لاکو می خواست به مومو شنا یاد بدهد. خرسو گفت مواظب باشید. آدم ها را اینطرف ها دیده اند. مومو گفت مواظبیم . لاکو گفت : لاکو تندی توی لاکش قایم می شود. تو باید مواظب باشی مومو. مومو و لاکو به طرف رودخانه رفتند. نزدیک رودخانه یه صداهایی می آمد. تاپ…
قصه کودکانه ببعی همراه گله

قصه ببعی و گرگ – قصه گوسفند کوچولو و یه گرگ بدجنس

قصه ببعی و گرگ برای خردسالان و کودکان ببعی همراه گله به چرا رفته بود. شکمش پر از علف شده بود. ولی چشمش افتد به علف های روی تپه. با خودش گفت : یک کم دیگر بخورم. دیگه نخورم . سگ گله داد زد : آهای ببعی کجایی؟ زودتر بیا که می خواهیم برویم. …
گربه - کلیپ ارت

خشکشویی اژدهای بخاری – قصه کودکانه آشنایی با مشاغل

گل پامچال گل پامچال بیرون بیا ، بیرون بیا وقت بهاره، عزیز موقع کاره آقای پیس پیسی با سبیل های دسته موتوری و جلیقه ی سورمه ایش، توی مغازه بزرگش در حال کار بود. داشت برای خودش آواز می خواند که یک مرتبه صدایی شنید و رفت جلوی در مغازه و دید یک گربه…
آدمک های قرمز و آبی در کوه

آدمک ها – داستان کودکانه دو آدمک قرمز و آبی

آدمک ها - قصه کودکانه روزی یک نقاش دو آدمک کشید. آدمک آبی و آدمک قرمز آدمک آبی لبخندی زد و با شادی گفت : سلام زندگی آدمک قرمز هم با صدای بلند خندید و فریاد زد : باید هم جا را بگردم . هورا. دو آدمک به راه افتادند. آدمک قرمز با قدم های بلن…
قصه خرس کوچولو - عکس کارتونی خرس

قصه خرس کوچولو – چی تو کوله پشتی داری – قصه خردسالان

قصه خرس کوچولو - قصه خردسالان خرس کوچولو و پدر بزرگش از راه جنگل به خانه ی پدربزرگ خرس کوچولو می رفتند. وقتی گرسنه شدند ، زیر درختی نشستند و عسل خوردند. پدربزرگ گفت : حالا یه کم استراحت کنیم. و خودش گرفت خوابید. اما خرس کوچولو خوابش نمی گرفت. یکدف…