نوشته‌ها

عکس کارتونی جنگل و حیوانات

قصه تیغو من را توی لانه اش راه نداد برای خردسالان

تق تق تق! تیغو، جوجه تیغی کوچولو، به در لانه ی موموش زد و گفت :آمدم بازی، بیام تو؟ مومو از لای در گفت : الان نه لطفا کمی بعد بیا. و زود در را بست تیغو با اخم و غرغر به طرف لانه اش برگشت. خرگوشک او را دید و پرسید : چه شده؟ چرا این قدر نارا…
لاک پشت کارتونی

لاکو لاک ندارد – قصه ای برای خردسالان و کودکان

لاکو می خواست به مومو شنا یاد بدهد. خرسو گفت مواظب باشید. آدم ها را اینطرف ها دیده اند. مومو گفت مواظبیم . لاکو گفت : لاکو تندی توی لاکش قایم می شود. تو باید مواظب باشی مومو. مومو و لاکو به طرف رودخانه رفتند. نزدیک رودخانه یه صداهایی می آمد. تاپ…
قصه کودکانه ببعی همراه گله

قصه ببعی و گرگ – قصه گوسفند کوچولو و یه گرگ بدجنس

قصه ببعی و گرگ برای خردسالان و کودکان ببعی همراه گله به چرا رفته بود. شکمش پر از علف شده بود. ولی چشمش افتد به علف های روی تپه. با خودش گفت : یک کم دیگر بخورم. دیگه نخورم . سگ گله داد زد : آهای ببعی کجایی؟ زودتر بیا که می خواهیم برویم. …
گربه - کلیپ ارت

خشکشویی اژدهای بخاری – قصه کودکانه آشنایی با مشاغل

گل پامچال گل پامچال بیرون بیا ، بیرون بیا وقت بهاره، عزیز موقع کاره آقای پیس پیسی با سبیل های دسته موتوری و جلیقه ی سورمه ایش، توی مغازه بزرگش در حال کار بود. داشت برای خودش آواز می خواند که یک مرتبه صدایی شنید و رفت جلوی در مغازه و دید یک گربه…
قصه خرس کوچولو - عکس کارتونی خرس

قصه خرس کوچولو – چی تو کوله پشتی داری – قصه خردسالان

قصه خرس کوچولو - قصه خردسالان خرس کوچولو و پدر بزرگش از راه جنگل به خانه ی پدربزرگ خرس کوچولو می رفتند. وقتی گرسنه شدند ، زیر درختی نشستند و عسل خوردند. پدربزرگ گفت : حالا یه کم استراحت کنیم. و خودش گرفت خوابید. اما خرس کوچولو خوابش نمی گرفت. یکدف…
دختر و ماه و شب - عکس کارتونی

داستان کودکانه ماه اگه خوابش ببره

داستان کودکانه ماه قصه ای برای کودکان سارا کوچولو در یک خانه قشنگ زندگی می کرد. سارا دختر مهربان و خوبی بود. هیچ وقت کسی را اذیت نمی کرد. عاشق بازی بود. همیشه هم سر وقت غذا می خورد و به موقع هم می خوابید آن روز صبح که از خواب بیدار شد. بعد ا…