قصه کودکانه صوتی پیرمرد و پیرزن کشاورز – هر کسی کار خودش

خلاصه داستان قصه کودکانه صوتی پیرمرد و پیرزن کشاورز
تو روزگاران خیلی قدیم ، تو یه روستای خیلی کوچولو ، پیرمرد و پیر زنی با همدیگه زندگی می کردند. اونا بچه ها زندگیشون از دو راه می گذشت. یه زمین کشاورزی داشتند که محصولات اونو می فروختند. یه سری گاو و گوسفند و مرغ و خروس داشتند که شیر و پشم و تخم مرغاشو می فروختن و زندگی می کردند.
اون دو تا مسئولیت ها رو تقسیم کرده بودند. پیرمرده به کارهای زمین کشاورزی رسیدگی می کرد و پیر زنه هم به کارهای حیوونات.
بچه ها چند روزی بود که کار زمین کشاورزی خیلی زیاد شده بود و پیرمرد خیلی خسته میشد.
هر وقت برمی گشت تو خونه شروع می کرد به غر زدن که ای بابا ! چقدر کار زمین کشاورزی سخته . چقدر خسته میشم. بعد هم رو می کرد به زنش و می گفت خوش به حالت تو کارت خیلی از کار من ساده تره. حداقلش اینه که فقط تو خونه ای و از حیوونات مراقبت می کنی. من همش باید برم از خونه بیرون.
یه روز وقتی که پیرمرد اومد خونه و شروع کرد به غر زدن پیرزنه پیشنهاد بهش داد گفت حالا که اینقدر کارت سخته بیا یه روز جاهامون رو با هم عوض کنیم . تو کارهای منو انجام بده و منم کارهای تو.
خلاصه اونا قرار گذاشتند و فرداش پیرزنه داس پیرمرد رو برداشت و رفت سر زمین و پیرمرد هم موند توی خونه.
همچنین گوش کنید : قصه صوتی بابا بزرگ نجار |
گوش کردن بقیه قصه های صوتی |
پیرمرد اولش یه کم دور و برش رو نگاه کرد. تا ببینه از کجا باید شروع کنه . فکر کرد که چه خوبه برای زنش یک غذای خیلی خوشمزه درست کنه.
برای همین هم برنج برداشت و خیس کرد و گذاشت روی اجاق.
همین که داشت کارهای آشپزخونه رو انجام می داد، صدای مرغ و خروس ها از توی حیاط رفت بالا. ….
برای گوش کردن قصه کودکانه صوتی پیرمرد و پیرزن کشاورز از قسمت زیر استفاده کرده و یا آن را دانلود کنید
پخش آنلاین
دانلود قصه کودکانه صوتی پیرمرد و پیرزن کشاورز
نام داستان کودکانه | هر کسی کار خودش |
نوع فایل | mp3 |
زمان | 10:11 |
حجم | 9.4mb |
دسته | داستان صوتی |
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.