شعر کودکانه در مورد پدربزرگ - عکس کارتونی پدربزرگ

سه شعر کودکانه در مورد پدربزرگ

telegram468 سه شعر کودکانه در مورد پدربزرگ

پدر بزرگم را دوست دارم

پدربزرگو دوست دارم
اون منو خیلی دوست داره
پدربزرگ مهربون
تو باغچه ها گل می کاره

سوار فرغونش میشم
زود منو همراش می بره
چه خوش حالم که اون منو
باز پیش گل هاش می بره

تو راه یه خاله قورقوری
جست می زنه کنار ما
قور قور و قورقور می خونه
کار نداره به کار ما

باغ پدر بزرگ پر از
گل های رنگی رنگیه
این طرف و اون طرفش
تمشک و توت فرنگیه

زمین رو سوراخ می کنه
بیلچه ای که مال منه
با خوش حالی می رم جلو
موقع دونه کاشتنه

دلم می خواد حرف بزنم
پدربزرگ گوش بکنه
بخدیم و خستگی رو
زودی فراموش بکنه

وقتی به خونه می رسیم
با همدیگه شام می خوریم
غذاهای خوشمزه رو
هام هام و هام هام می خوریم

پدربزرگ یواشکی
میگه: بشین رو پای من
باید بخوابی کوچولو
با لالایی لالای من
شاعر : افسانه شعبان نژاد

همچنین بخوانید: هفت شعر کودکانه در مورد دوستی

Grandfather-Photos-300x300 سه شعر کودکانه در مورد پدربزرگ

شعر کودکانه در مورد پدربزرگ
با صورتی مهربون

نشسته روی ایوون

از گل یاس و پونه

پدر بزرگ میخونه

می گه برای زری

قصه دیو و پری

قصه سنجاب و ماه

قورباغه توی چاه

حرفاش همیشه حرفه

موهاش برنگ برفه

با اون لبای خندون

دوستش دارم فراوون

شعرهای کودکانه بیشتر

grandfather-clipart5-198x300 سه شعر کودکانه در مورد پدربزرگ


شعر کودکانه در مورد پدربزرگ : پدربزرگ

دیشب پدربزرگم

آمد به خانه ی ما

باز او مرا بغل کرد

بوسید صورتم را

مادر برای او زود

یک چای تازه آورد

او خسته بود و پایش

انگار درد می کرد

با خنده باز از من

پرسید : در چه حالی؟

کردم تشکر از او

گفتم که : خوب عالی

در دست پیر او بود

باز آن عصای زیبا

خندید و قلقلک داد

با آن عصا دلم را
شاعر ناصر کشاورز

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *