نوشته‌ها

قصه کودکانه سینمای شب

قصه کودکانه سینمای شب

قصه کودکانه سینمای شب در یک شب آروم و مهتابی آسمون پر از ستاره های ریز و درشت بود. ماه، زیبایی آسمونو چند برابر کرده بود. یه شب که ماه مثل همیشه گشتی تو آسمون زد تا از حال ستاره ها با خبر بشه، دید که دو تا از بچه ستاره ها سر جاشون نیستند. از بق…
دختر و ماه و شب - عکس کارتونی

داستان کودکانه ماه اگه خوابش ببره

داستان کودکانه ماه قصه ای برای کودکان سارا کوچولو در یک خانه قشنگ زندگی می کرد. سارا دختر مهربان و خوبی بود. هیچ وقت کسی را اذیت نمی کرد. عاشق بازی بود. همیشه هم سر وقت غذا می خورد و به موقع هم می خوابید آن روز صبح که از خواب بیدار شد. بعد ا…
عکس کارتونی قورباغه

قصه صوتی خاله قورباغه خوش باور

قصه صوتی خاله قورباغه یکی بود یکی نبود. غیر خدا هیچکی نبود. کنار یه رودخونه پر آب یه خاله قورباغه زندگی می کرد. این خاله قورباغه مثل این مریم کوچولوی ما خیلی خوش باور بود. یعنی هر کی هر چی بهش می گفت چی کار می کرد؟ باور می کرد. حالا چه…
قصه کودکانه شاخه ای که نه برگ داشت نه پرتقال

قصه کودکانه شاخه ای که نه برگ داشت نه پرتقال

قصه کودکانه شاخه ای که نه برگ داشت نه پرتقال صبح بعد از یک شب بارانی در باغ پرتقال، شاخه ی تقریبا بلندی چشم هایش را باز کرد. دید باد و باران ، نه برگی برایش باقی گذاشته بودند و نه پرتقالی. جیغ بلندی کشید. آن قدر بلند که چند برگ از شاخه …
عکس سکه - کلیپ ارت

قصه ی کودکانه سکه ی جهانگرد

قصه ی کودکانه سکه ی جهانگرد بومب .... سال تحویل شد ..... عید شد با صدای بومب. سکه هم دیگر توی سفره هفت سین بند نشد. پرید و رفت بیرون. سکه یک جا نمی ماند. تو جیب می رفت. می پرید بیرون. تو کیف می رفت، قل می خورد و می رفت بیرون. یک روز پری…
عکسی کارتونی آقای هندوانه

آقای هندوانه – قصه خردسالان

آقای هندوانه - قصه خردسالان هوا خیلی گرم بود. آقای هندوانه داشت به سمت خانه می رفت. ناگهان صدای گریه ی یک بچه را شنید. جلو رفت. دید یک بچه از روی دوچرخه اش روی زمین افتاده و دارد گریه می کند. آقای هندوانه دست بچه را گرفت و بلندش کرد اما ب…