قصه صوتی قرقاول خوش شانس – داستان گویا برای کودکان

قصه صوتی قرقاول خوش شانس :

خلاصه داستان

خرسی بود بنام پشمل . خیلی دوست داشت به این و اون پز بده یه روز اون قرقاول چاق و چله ای رو شکار کرد و گفت:چه شانسی آوردم یه شام حسابی . ولی اوّل باید به همه نشون بدم که چه شکاری کردم .

قرقاول بیچاره هنوز زنده بود ولی پشمل اونو بین دندوناش گرفته بود و به راه افتاد . رفت و رفت تا به خانم خرگوشه رسید . خانم خرگوشه مشغول خوردن یه هویج آبدار بود اون قرقاول رو لای دندونای خانم خرسه دید و با خودش گفت : باز این پشمل پیدا شد پرنده بیچاره رو به دندون گرفته و می خواد پز بده دیگه ازین کاراش خسته شدم به خاطر همینم قبل از اینکه اون برسه دوید و از اونجا رفت.

پشمل از رفتن خانم خرگوشه خیلی حرصش گرفت. دماغشو جمع کرد و با خودش گفت: این خانم خرگوشه چه پررو شده این دفعه اگه به من بی اعتنایی کنه به حسابش می رسم.

پشمل رفت و رفت تا به آقا روباهه رسید. آفا روباهه وقتی قرقاولو توی دهن خرس دید فهمید که اون می خواد خودنمایی کنه آقا روباهه هم از پز دادنهای پشمل خسته شده بود و با خودش گفت : می خوام ادبش کنم تا دست از این کاراش برداره به خاطر همینم جلو رفت و گفت : سلام پشمل حالت چطوره؟ راستی هوا رو نگاه کن .

فکر می کنی امروز بارون بیاد؟ پشمل سرشو به علامت نه به طرف بالا تکون داد خیلی دلش می خواست آقا روباهه چیزی هم در مورد قرقاول بگه. آقا روباهه دوباره
گفت : خب پشمل ازت پرسیدم که چی فکر می کنی ؟ امروز بارون میاد یا نه؟ پشمل نمی خواست دهنشو باز کنه چون قرقاول هنوز زنده بود بخاطر همینم سرشو بشدت به علامت نه تکون داد آقا روباهه باز هم پرسید : من متوجه منظورت نمی شم خانم خرسه وقتی تو سرتو بالا و پایین تکون می دی…

برای گوش کردن قصه صوتی قرقاول خوش شانس به صورت کامل از قسمت زیر اقدام کنید.

دانلود قصه صوتی قرقاول خوش شانس

دانلود قصه قرقاول