قصه صوتی علی کوچولو و بلبل با صدای مریم نشیبا

قصه صوتی علی کوچولو از سری داستان های شب بخیر کوچولو

علی کوچولو یه شب بعد از اینکه شامشو خورد به مامان و بابا شب بخیر گفت و رفت به اتاقش . ولی قبل از اینکه بخوابه یه کمی نقاشی کرد و تا اینکه خسته شده و خوابید و یه خواب عجیبی دید. اون خواب دید که تو اتاقش نشسته و داره نقاشی می کشه.

یه دفعه از پنجره اتاق یه صدایی شنید . بچه ها صدا اونقدر بلند بود که علی بلند شد و رفت دم پنجره . رفت ببینه صدای چی بوده. اما هر چی اینور و اونور رو نگاه کرد چیزی ندید.

برای همین هم از اتاق اومد بیرون. ولی همین که پاشو از در خونه بیرون گذاشت انگار رسید به یه جنگل عجیب. اولین چیزی که دید یه کلاغ بود. از کلاغ پرسید این صدای تو بود من الان شنیدم. کلاغ گفت برای چی می خوای بدونی. علی گفت آخه خیلی قشنگ بود. خیلی این صدا قشنگ بود. کلاغ گفت اره پس حتما صدای من بوده. بزار یه کم برات بخونم و شروع کرد به قار قار کردن.

همین که علی صدای کلاغ رو شنید گفت نه. نه بابا این صدایی نبود که من شنیدم. راه افتاد و رفت. این دفعه رسید به یک طوطی . رفت جلو سلام کرد و گفت : تو چطور می تونی این طوری آویزان بمونی و تاب بخوری. خدا پاهای من رو طوری آفریده که می تونم از شاخه درخت ها آویزان بشم.

علی گفت میشه برام آواز بخونی. طوطی گفت من نمی تونم آواز بخونم ولی می تونم حرف بزنم. علی از طوطی هم خداحافظی کرد و رفت .

اینبار رسید به یه غاز . به غاز نزدیک شد و از غاز پرسید : شما می تونین آواز بخونین؟

قصه صوتی علی کوچولو و بلبلخب بچه ها برای اینکه بدونین این صدای چی بوده می تونین این داستان صوتی رو به طور کامل گوش کنید.

پخش آنلاین

منبع : ایستگاه کودک