بابا ریش دراز و بی بی دامن بلند

قصه صوتی بابا ریش دراز و بی بی دامن بلند

telegram468 قصه صوتی بابا ریش دراز و بی بی دامن بلند

روزی روزگاری توی یک ده کوچیک زن و شوهر پیر و لجبازی زندگی می کردند . اسم مرد بابا ریش دراز و اسم زن بی بی دامن بلند بود. اونها یه باغ کوچیک سیب ، یه جوجه غاز سفید ، یه برغاله سیاه و یه گوساله حنایی داشتند .

هرروز صبح زود بابا ریش دراز جوجه غاز و برغاله و گوساله رو می برد به دشت و صحرا می گردوند. شبها هم بی بی دامن بلند بهشون آب و دونه و علف می داد و جای خوابشوم رو تمیز و آماده می کرد.

وقتی جوجه غاز بزرگ شد و اولین تخمش رو گذاشت اونها خیلی خوشحال شدند. بابا ریش دراز دستی به ریشش کشید و گفت: می دونی بی بی اگه زحمتهای من نبود غازه به این زودیها تخم نمیذاشت. بی بی دامن بلند دامنش رو جمع و جور کرد و گفت: ای وای! چه حرفها می زنی بابا اگه من خوب از غاز نگهداری نمی کردم که به این زودیها بزرگ نمی شد که ای بابا!

پخش آنلاین

نام داستان صوتیبابا ریش دراز و بی بی گل بانو
نوع فایلmp3
حجم12mb
زمان12:39
بخش داستان صوتی کودکانه

منبع: رادیو مهراوا

1 پاسخ
  1. Taher Tanha
    Taher Tanha گفته:

    سلام
    لطفا نوارهای قصه شرکتهای همهمه، خوشنوا و صداسرا را که برای دهه شصت شمسی هستند بگذارید. نوارهایی همچون گنج پنهان، بز زنگوله پا، نیم وجبی ها و …

    پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *