قصه صوتی بابا ریش دراز و بی بی دامن بلند

روزی روزگاری توی یک ده کوچیک زن و شوهر پیر و لجبازی زندگی می کردند . اسم مرد بابا ریش دراز و اسم زن بی بی دامن بلند بود. اونها یه باغ کوچیک سیب ، یه جوجه غاز سفید ، یه برغاله سیاه و یه گوساله حنایی داشتند .
هرروز صبح زود بابا ریش دراز جوجه غاز و برغاله و گوساله رو می برد به دشت و صحرا می گردوند. شبها هم بی بی دامن بلند بهشون آب و دونه و علف می داد و جای خوابشوم رو تمیز و آماده می کرد.
وقتی جوجه غاز بزرگ شد و اولین تخمش رو گذاشت اونها خیلی خوشحال شدند. بابا ریش دراز دستی به ریشش کشید و گفت: می دونی بی بی اگه زحمتهای من نبود غازه به این زودیها تخم نمیذاشت. بی بی دامن بلند دامنش رو جمع و جور کرد و گفت: ای وای! چه حرفها می زنی بابا اگه من خوب از غاز نگهداری نمی کردم که به این زودیها بزرگ نمی شد که ای بابا!
پخش آنلاین
نام داستان صوتی | بابا ریش دراز و بی بی گل بانو |
نوع فایل | mp3 |
حجم | 12mb |
زمان | 12:39 |
بخش | داستان صوتی کودکانه |
منبع: رادیو مهراوا
سلام
لطفا نوارهای قصه شرکتهای همهمه، خوشنوا و صداسرا را که برای دهه شصت شمسی هستند بگذارید. نوارهایی همچون گنج پنهان، بز زنگوله پا، نیم وجبی ها و …