شعر کودکانه : یه شیر آب مهربون
چکّه می کرد یه شیر آب
روی زمین چیلیک چیلیک
هیشکی اونو ندیده بود
به جز یه مورچه کوچیک
آب از روی موزائیکا
رفت و به یک باغچه رسید
کنار اون باغچه ی خشک
یه لوبیای تشنه دید
لوبیا خورد قلپ قلپ
مورچه هم گفت جونمی جون
یه چیکه آب هدر نشد
ای شیر آب مهربون
شاعر : سعید موسوی زاده
در همین رابطه : هفت شعر کودکانه در مورد دوستی
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.