نوشتهها
شعر کودکانه شام گنجشک ها برای خردسالان و کودکان
شب که شد گنجشک کوچک
میهمان خانه مان شد.
قلب کوچولویم آن وقت
زود با او مهربان شد.
دیدم او تنها نشسته
بی صدا بالای دیوار
با خودم گفتم طفلی
گم شده مامانش انگار
من به او با مهربانی
یک کم آب و دانه دادم
توی یک بشقاب کو…
شعر کودکانه الاغ ورپریده از سری شعرهای خردسالان
شعر کودکانه الاغ ورپریده:
گوجه فرنگی کاشته
عمّه خانوم تو باغش
بار می کنه اونا رو
با جعبه رو الاغش
الاغ ورپریده
عاشق گوجه هاشه
صبح تا غروب کنار
زمین و عمّه ، جاشه
رب می گیره عمّه جون
هر سال تو فصل…
شعر کودکانه قطار مورچه ها
شعر کودکانه قطار مورچه ها
می رود قطار
سوی لانه اش
گندم است و جو
یار دانه اش
می رسد به پیچ
پیچ پر خطر
جمع می شود
مثل یک فنر
تونلی بزرگ
رو به روی آن
سوت می کشد
در گلوی آن
می رسد قطار
شاد و بی خطر
سوت می کشد
…
شعر کودکانه : یه شیر آب مهربون
چکّه می کرد یه شیر آب
روی زمین چیلیک چیلیک
هیشکی اونو ندیده بود
به جز یه مورچه کوچیک
آب از روی موزائیکا
رفت و به یک باغچه رسید
کنار اون باغچه ی خشک
یه لوبیای تشنه دید
لوبیا خورد قلپ قلپ
مورچه هم گفت جونمی جون
یه چیکه آب هدر نشد
ای شیر آب …
شعر کودکانه کاکتوس سبز
پر از خار و پر از تیغ
تمام ساقه ی او
به چشم من همیشه
بد اخلاق است و اخمو
نشانی، از کویر است
در این گلدان تنها
اگر چه خار و تیغ است
ولی سبز است و زیبا
نه گل دارد نه بویی
نه شاد است و نه خندان
شبیه جوجه تیغی
نشس…
شعر ماشین باری
ما جای ماشین
داریم الاغی
پارکینگ او هست
در کنج باغی
نه دنده دارد
نه ترمز و گاز
هر چند گاهی
می خواند آواز
چون می رود راه
با سرعت بیست
اصلا تصادف
در کار او نیست
هم نرم ساکت
هم یک سواری ا…