
شعر کودکانه خانه تکانی
پر شده از تمیزی
اتاق و میز و پرده
مامان مهربونم
خونه تکونی کرده
نمی دونم چه طوری
…

وقتی که سال نو میشه
وقتی که سال نو میشه
عید دیدنی عالیه
جمع که می شیم دور هم
جای شما خالیه
خونه ی بابا بزرگ
کنار سفره هفت سین
گوش می کنیم به حرفاش
با مریم و با نسرین
می گه عزیزان من
همیشه با هم باشید
توی غم و تو شادی
باشید شبیه …

ماهی عید
ماهی من توی تنگ
یک کمی حالش بده
گربه سیاهه امروز
پریده چنگش زده
این همه موش تو کوچه
چه کار به ماهی داشته
گربه خودت زود بگو
ماهی گناهی داشته؟
با این میو میو هات
به من نگو دلم خواست!…

شعر کودکانه آدم برفی
زمستون اومد
با برف و بارون
کلاغه نشست
بر لب ایوون
با خوش حالی گفت:
تو کوچه ی ما
یک آدم برفی
اومد به دنیا
اسدالله شعبانی…