قصه کودکانه اژدها و کیک تولدش
قصه کودکانه اژدها
سال دوم بود که برای اژدها کوچولو جشن تولد می گرفتند. اما اژدها کوچولو خوشحال نبود. چون پارسال کیک تولدش سوخته بود. فکر نکنید مامان اژدها کیک را سوزانده بود. نه ، تقصیر خود اژدها کوچولو بود. وقتی شمع ها را فوت کرد. از دهنش آتش بیرون زده بود و کیک سوخت و زغال شده بود و اژدها کوچولوی بیچاره در اولین جشن تولدش کلی گریه کرده
اژدها کوچولو غمگین کنار پنجره نشسته بود. بابا اژدها گفت: الان مهمان ها می آیند روز تولدت باید خوشحال باشی دخترم. من فکری کرده ام . امسال شمع ها را روی کیک نمی گذاریم. توی شمعدان می گذاریم و تو روی آنها را فوت می کنی.
اژدها کوچولو با اخم گفت این که دیگر شمع تولد نمی شود.
مامان اژدها گفت : ما مدل اژدهایی تولد می گیریم و رفت توی آشپزخانه.
مهمان ها که آمدند مامان اژی با کیک از آشپزخانه بیرون آمد.
هشت تا شمع روی کیک بود.
تا چشم مهمان ها به کیک افتاد. گفتند این که بدرد نمی خوره. بلد نیستند کیک بپزند.
مامان اژی گفت : بخوانید بیا شمع ها را فوت کن تا کیکت پخته باشه.
اژی کوچولو با یک فوت، شمع ها رو روشن کرد و کیک تولدش را پخت.
آخر او یک بچه اژدها بود و فوتش، آتش بود نه باد.
نویسنده طاهره ایبد
روایت جذاب و کودکانهایی داشت. دست مریزاد به نویسنده محترم