دانلود کتاب پهلوان پنبه داستانی از گلستان سعدی به نثر امروزی

در داستان پهلوان پنبه یکی از داستانهای استاد سخن، سعدی به داستانی زیبا با نثری امروزی و مناسب کودکان و نوجوانان با فرمت pdf در سایت ارایه شده است

صالح پیرمرد زحمتکشی بود که در یک ده کوچک زندگی می کرد.او با پوستین دوزی روزگار خود را می گذراند. او پوست گوسفند را می خرید و مثل یک پالتو از آن یک پوستین می دوخت. سپس پوستین را به شهر می برد و می فروخت.

صالح از پول آن قدری قند و شکر و برنج می خرید و به ده می برد و مدتی با آن زندگی می کرد. هر وقت صالح می خواست از ده به شهر بره مجبور بود با یک یا چند نفر همسفر بشه ، زیرا جاده ها پر از گرگ و خرس و پلنگ بود و این جانورها برای مسافرین خطر ایجاد کرده بود از ترس این جانورها همه مجبور بودند با خودشان اسلحه داشته باشند.

یک روز صالح از ده عازم شهر شد تا پوستین خود را در شهر بفروشه . او همان طور که در جاده قدم می زد جوانی با او همسفر شد. جوان تیر و کمانی بهمراه داشت و خیلی زورمند و گردن کلفت به نظر می رسید. صالح به جوان گفت: اگر جانوری به ما حمله ور بشه تو می توانی با تیر و کمانت از ما دفاع کنی؟

جوان جواب داد: پدرجان نترس! اگر شیر هم مقابل ما ظاهر بشه با این تیر و کمان سینه اش را سوراخ می کنم. پیرمرد از گفته جوان قدری قوی شد.

جوان مرتبا برای صالح از شجاعت خودش تعریف می کرد و در سر راه خود هر درخت شکسته ای را از ریشه در می آورد و هر دیوار کهنه ای را با ضربه پا خراب می کرد.جوان هر وقت به یک درخت سیب می رسید از فاصله دور سیب درخت را نشانه می گرفت و با تیر آن را سوراخ می کرد.

همان طور که در جاده قدم می زدند، صالح به جوان گفت: آیا تاکنون در میدان جنگ شرکت کرده ای؟ جوان گفت: نه

دانلود این کتاب ویژه اعضای سایت می باشد

در صورت بروز مشکل در دانلود بر روی دکمه دانلود کلیک راست کرده و گزینه Save Link as و یا Save target as را انتخاب نمایید